سوم موبد چنان زد داستانی


که با گرگی گله راند شبانی

رباید گوسفندی گرگ خونخوار


در آویزد شبان با او به پیکار

کشد گرگ از یکی سو تا تواند


ز دیگر سو شبان تا وارهاند

چو گرگ افزون بود در چاره سازی


شبان را کرد باید خرقه بازی